تا حالا دقت کردین چرا خیلیها حسشون نسبت به مشاوره تحصیلی اینه که «به درد نمیخوره»؟
دلیلش اینه که تو مشاورهها حرفهای خوبی میشنون ولی یا به کارشون نمیاد، یا فکر میکنن مشکلشون اون نیست. به خاطر اینه که بعضیها به اسم مشاوره فقط یه فرم مطالعه (یا همون روش مطالعه) رو با صحبت با رتبههای برتر دست گرفتن و میخوان همه رو شبیه همون کنن. یا حداکثر چند نوع فرم مطالعه رو! در حالی که هر کس ویژگیهای فردی و شخصیتی متفاوتی داره که با فرم «منحصربهفرد» خودش میتونه بهترین نتیجه رو بدست بیاره، نه با روش مطالعه دیگران! مثل اینه که بخوای بالا رفتن از درخت رو به یه ماهی یاد بدی!
دلیلش اینه که غلطهای آزمون فرد رو میبینن ولی فقط میگن باید غلطهات رو کمتر کنی! خب چطوری؟ اصلا چرا اون غلط رو داشتم؟ چون نمیتونن بین غلطهای فرد، شخصیت، مهارتها و روش زندگیش رابطهای پیدا کنن. روش مطالعه هر کس «روش زندگی» کردنش هم هست. آدمها همونطوری مطالعه میکنن که زندگی میکنن. وقتی این نوع نگاه نباشه، یا نمیشه فهمید مشکل از کجاست، یا روش پیشنهادی برای حل مشکلات مثمر ثمر نخواهد بود.
دلیلش اینه که مشاورهها گاهی طوری با مخاطب تعامل دارن که انگار قرار نیست خود افراد بتونن مشکلشون رو حل کنن. انگار تا ابد قراره مشاوره بگیرن. به خاطر این که موفقیت حاصل خودآگاهی فرده و مشاورهها باید چراغ این خودآگاهی رو روشن کنن! حل مشکل باید «از درون» باشه، نه از بیرون! فرد باید تو حل مشکلاتش «مستقل» بشه، نه بیشتر وابسته!